آیا واقعاً کار با یک تاجر واسطه بد است؟

بن چو

تقریباً همه می خواهند مستقیماً با کارخانه کار کنند ، از غول چند ملیتی تا معامله گر کوچک ، به یک دلیل مشترک: مرد میانه را قطع کنید. این یک استراتژی و استدلال مشترک برای B2C شد تا از همان آغاز آن ، مزیت خود را نسبت به رقبای مارک خود تبلیغ کند. به نظر می رسد که یک واسطه آخرین چیزی است که می خواهید در یک رابطه تجاری بپذیرید. اما در مورد این فکر کنید: آیا دوست دارید اپل را پرش کنید و همان "آیفون" را از Foxconn بخرید (در صورت امکان)؟ Probabaly نیست. چرا؟ آیا اپل فقط یک مرد میانه نیست؟ چه چیزی متفاوت است؟

با تعریف تئوری "M2C" (تولید کننده به مصرف کننده) ، همه چیز بین مصرف کننده و یک کارخانه واسطه و شر در نظر گرفته می شود که آنها فقط برای فروش شما با قیمت بالاتر حدس می زنند. بنابراین به نظر می رسد اپل در این تعریف مناسب است زیرا آنها مطمئناً آیفون را تولید نمی کنند. آنها محصول را نوآوری و به بازار عرضه می کنند ، در فناوری و غیره سرمایه گذاری می کنند. این هزینه شامل همه اینها می تواند (و احتمالاً) حتی بالاتر از هزینه محصول سنتی +نیروی کار +هزینه های سربار باشد. اپل مقدار منحصر به فردی زیادی را به آیفون شما اضافه می کند ، که بسیار بیشتر از برخی از فلز و الکترونی استهیئت مدیره C. ارزش افزوده کلید توجیه "واسطه" است.China_Sourcing_Negotiation_Contracts_and_payments

اگر به تئوری بازاریابی کلاسیک 4P برویم ، کاملاً واضح است که سومین P ، "موقعیت" یا کانال فروش بخشی از ارزش است. هزینه ها و ارزش وجود دارد که به مشتریان اجازه می دهیم از موجود و ارزش محصول آگاه باشند. این همان کاری است که بچه های فروش انجام می دهند. در تجارت تجاری آشنا ، آنها استخدام شده اند تا با قرار دادن محصول به نیازهای شما ، معامله را ببندند. آیا مرد فروش کارخانه واسطه ای است؟ نه ، احتمالاً هیچ کس آن را در نظر نمی گیرد. با این حال ، هنگامی که فرد فروش کمیسیون خود را از معامله ای که از سود هر دو یا هر دو طرف معامله گرفته می شود ، دریافت می کند ، چرا او را "غیر ضروری" نمی دانید؟ شما از سخت کوشی یک پسر فروش ، دانش او در مورد موضوع و حرفه ای خود برای حل یک مشکل برای شما قدردانی می کنید و کاملاً می پذیرید که هرچه او به شما بهتر خدمت کند ، شرکت وی بیشتر باید او را برای کارهای عالی خود پاداش دهد.

و داستان ادامه دارد. اکنون پسر فروش آنقدر خوب عمل می کند که تصمیم گرفت تجارت و کار خود را به عنوان یک معامله گر مستقل آغاز کند. همه چیز برای مشتری یکسان است ، اما او اکنون در حال تبدیل شدن به یک واسطه واقعی است. او دیگر کمیسیون از رئیس خود ندارد. در عوض ، او از تفاوت قیمت بین کارخانه و مشتری سود برده است. آیا شما به عنوان مشتری ، احساس ناراحتی می کنید ، حتی اگر او همان قیمت را برای همان محصول و احتمالاً خدمات بهتر ارائه دهد؟ من این سوال را برای خواننده خود واگذار می کنم._DSC0217

بله ، واسطه ها اشکال زیادی می گیرند، و همه آنها مضر نیستند. کارشناسیck به مورد پیش منمقاله ویک ، پیرمرد ژاپنی در واقع در موفقیت این پروژه نقش داشت. او الزام پایان کوسومر پایان را عمیقاً درک کرد. توصیه های خود را جلب کنید ، به هر جزئیات جزئی توجه کنید و تنظیم هر دو طرف را ارتقا بخشید. البته می توانیم بدون او زنده بمانیم. با این حال ، داشتن او در میانه باعث صرفه جویی در انرژی و خطر زیادی می شود. همین امر در مورد مشتری نهایی ، که تجربه حداقل کار با یک تأمین کننده از چین داشت ، نیز صدق می کند. او ارزش خود را به ما نشان داد و احترام ما را به دست آورد ، و البته سود نیز.

برداشت داستان چیست؟ میدلمن خوب است؟ نه ، این منظور من نیست. در عوض ، من این را تأیید می کنم که ، به جای اینکه سؤال کنم که آیا تأمین کننده شما واسطه ای است یا نه ، ارزش وی را زیر سوال می برد. آنچه او انجام می دهد ، چگونه او پاداش می گیرد ، مهارت و سهم خود و غیره. من به عنوان یک متخصص منابع ، می توانم با یک واسطه زندگی کنم ، اما مطمئن شوید که او به اندازه کافی سخت تلاش می کند تا جای خود را بدست آورد. نگه داشتن یک واسطه خوب یک انتخاب باهوش تر از داشتن کارمندان منابع ناتوانی است.


زمان پست: ژوئن 20-2020
چت آنلاین WhatsApp!